ماروین ویزبورد در سال ۱۹۷۶، ۶ طبقه را در مدل سازمانی خود، توصیف می‌کند که بعدها به عنوان مدل شش جعبه‌ای وایزبورد به یکی از شناخته شده ترین مدل‌های ارزیابی و عارضه‌یابی سازمانی تبدیل می شود.

اجزای این مدل و هدف از بررسی هریک از آن‌ها در سازمان عبارتند از:

اهداف : ما به چه کاری مشغولیم و چقدر با آن همسو هستیم؟
ساختار : چگونه تقسیم کار می کنیم و این تقسیم کار چقدر در دستیابی به اهداف به ما کمک می‌کند؟
پاداش: آیا همه وظایف نیازمند محرک‌هایی خارجی برای انجام هستند، و مشوق‌ها با انجام وظایف به صورت رسمی مرتبط شده است؟
مکانیزم های مفید : آیا ما تکنولوژی کافی برای هماهنگی و دستیابی به اهداف را داریم؟
ارتباطات : چگونه تضاد بین افراد را مدیریت کنیم؟
رهبری: آیا کسی جعبه ها را در حالت توازن نگاه می دارد و دیگران را به سمت اهداف هدایت می‌کند؟

اهداف سازمان، همان مأموریت و مقاصد سازمان است. ویزبورد، ساختار را همان شیوه‌ی سازماندهی سازمان می‌داند که می‌تواند بر اساس موقعیت قرارگیری متخصصان، بر مبنای محصول یا پروژه یا تیم باشد. شیوه‌ای که افراد یا واحدها، با هم تعامل دارند، همان ارتباطات است که شامل روش تعامل افراد با فناوری هم خواهد بود. پاداش، همان پاداش‌های ذاتی و خارجی کار افراد است. رهبری به شیوه‌ی رهبری اشاره دارد که سامل تعادل با سایر طبقه‌ها هم می‌شود. در نهایت مکانیزم‌های مفید شامل برنامه‌ریزی، کنترل، بودجه بندی، و سیستم اطلاعات که برای رسیدن به اهداف سازمانی هستند. محیط خارجی هم در مدل دیده می‌شود که البته، اندازه گیری نمی‌شود.

وایزبورد ورودی سازمان را پول، افراد، ایده‌ها، و ابزار می‌داند که برای دستیابی به مأموریت سازمان، استفاده می‌شود. خروجی سازمان هم، محصولات و خدمات هستند. مدل وایزبودر دارای دو پیش فرض اساسی است. اولین پیش فرض، مربوط به اهمیت سیستم‌های رسمی در برابر غیر رسمی است. سیستم‌های رسمی، همان سیاست‌ها و رویه‌هایی است که سازمان در پیش می‌گیرد. در مقابل، سیستم‌های غیر رسمی، همان رفتارهایی است که حقیقتا انجام می‌گیرد. هر چه فاصله‌ی این دو سیستم بیشتر باشد، اثربخشی سازمان کمتر است. پیش فرض دوم، در ارتباط با تناسب میان سازمان و محیط است که اختلاف میان وضعیت موجود سازمان را با شیوه‌ای که سازمان باید درمقابل تقاضای محیط، اتخاذ کند، بررسی می‌کند. وایزبورد، تقاضا یا فشار محیط را مشتریان، دولت و اتحادیه‌ها تعریف می‌کند. مدل وایزبورد مدلی ایستا است که فرض می‌کند وقتی سازمان و محیط به تعادلی می‌رسند این تعادل پایدار می‌ماند.

با توجه به مطالعه تطبیقی که  در سال ۱۹۹۹، انجام شد، مرسومترین مدل عارضه یابی با ۲۵ درصد سهم، مدل ۶ طبقه وایزبورد است. بعد از آن ۷ S با ۱۹ درصد، مدل ستاره و تجانس با ۱۰ درصد سهم قرار گرفته است که همه‌ی این مدلها، سازمان را سیستمی باز در نظر می‌گیرند.

نتایج و تفسیر

پرسشنامه شناخت سازمان در مطالعات مختلف در سراسر جهان مورد استفاده سازمان ها قرار گرفته است و از ویژگی های اعتبار و روایی برخوردار است. ترجمه فارسی این ابزار نیز از روایی محتوایی و پایایی مناسب برخوردار است ولی روایی ساختاری آن علی رغم کاربردهای وسیع و متعدد مورد ارزیابی قرار نگرفنه است.

با توجه به کاربرد سازمانی این ابزار، تفسیر فردی ای برای آن وجود ندارد و تفسیر سازمانی هم براساس مدل جعبه‌های شش‌گانه وایزبورد و ارتباط آماری بین شاخص‌های سازمان تدوین می گردد. در پایان اجرای پرسشنامه نمرات شاخص های شش‌گانه+ نگرش به تغییر به فرد ارایه می گردد. به صورت کلی پرسشنامه شناخت سازمان یک ابزار عارضه‌یابی است  نمرات بالاتر نشان‌دهنده ضعف سازمان در آن شاخص است. در صورت تمایل به دریافت تفسیر سازمانی لازم است که با ما تماس بگیرید.

راهنمای اجرا

پیمایش شناخت سازمان، برای اندازه گیری عوامل موثر بر عملکرد در محیط داخلی سازمان طراحی شده است.  بدین منظور لازم است تا شما کارکنان محترم  نظرات خود در مورد میزان وضعیت موجود هر یک از این ۳۵ مورد در سازمان خود با استفاده از یک طیف ۷ گزینه ای بیان نمایید (پرسشنامه به بررسی ۷ ویژگی سازمانی می‌پردازد و هر شاخص با ۵ سوال مورد سنجش قرار می‌گیرد). خواهشمند است با ارایه پاسخ دقیق به سوالات مطروحه، ما را در زمینه انجام مورد مذکور مساعدت فرمایید.

دسترسی به ادامه این مطلب مخصوص اعضا و مشترکان سایت است. شما هم به جمع ما بپیوندید
به کیفیت خدمات خود اطمینان داریم.
با توجه به شرایط کسب و کارهای اینترنتی کلیه پلن‌های عضویت تا اطلاع ثانوی رایگان شده‌اند

 

دسترسی به محتوای دوره‌های مجازی و  بسیاری از سنجه‌های سایت برخلاف مطالب و نوشته‌ها نیازمند عضویت در سایت است.

مقایسه پلن‌های عضویت

اگر عضو نیستید همین الان ثبت نام کنید و با چند کلیک از فرصت استفاده نمایید.

قبلا عضو شده اید؟